تو تایپیک قبلم هست
من خواستگار داشتم دوستش هم داشتم،خانوادش واسش یکی رو در نظر داشتن که اون زیاد راضی نبوده و تا منو دیده ازم خواستگاری کرد.
در نهایت بهش گفتم واسم فلان اتفاق افتاده و بهوونه اورد و رفت.
من اونشب واقعا دلم شکست چون اتفاقی که واسم افتاد من توش هیج دخالتی نداشتم،اگر بهم میگفت نمیخوامت خیلی سنگینتر بود تا بعلت اون اتفاق ولم کنه.
در نهایت گذشت و امروز باهام تماس گرفت و گفت نامزدیم بهم خورده و سر مهریه خانواده ها به توافق نرسیدن.
بگم بهتون نفرینفش نکردم ولی دلم شکست.
البته بگمتون زمان خواستگاری بهم نگفت نامزدداره قشنگ گذاشت تا پاسخ مثبت بگیره ازم بعد گفت نامزددارم و میخوام بهم بزنمش چون شمارو میدا کردم.