اخرین حرفی که موقع رفتن بهتون زد چی بود

منممم کاش میدونستم,حتی پلکم نمیزدم...

دقیقا زنم گرفت وجدا شد با کمال پررویی هم برگشت

کاش راهی بود ک میتونستی باهاش حرف بزنی ، باور کن اون الان حس میکنه ک تو اینقدر ب فکرشی ، ازدواج نکرده ؟ ازش خبر داری کلا ؟

قلبمو شکست صد تا ایراد الکی ازم در آورد که ناراحتم کنه در حالی خودش سر تا پا ایراد بود.....😞😞🖤💔

گفت روانی بیا تو خونه از این ک پدرمو از خونه بیرون کرده بود اومدم تو خیابون داشتم گریه میکردم و هیچ وقت دیگه برنگشم پیشش رفتم خونه پدرم 

زشته نمیتونم بگم😂😂😂😂😂😂😂😂😂

واه واه 

واسه تونستنش که میتونم باهاش حرف بزنم ولی چی بگم اخه؟ .. نه ازدواج نکرده خداروشکر ... خبرم دارم ازش

ولی خیلی سخته بعد از ۴سال اثبات کنم اون حرف شوخی بوده چطوری باور کنه ؟ میگه چرا نگفتی توی این ۴سال؟

و میترسم دست رد به سینم بزنه و من تا ابد نتونم سرپا شم 💔

من پخی نیستم بخاطرم ناراحت شی

تاپیک مهاجرت دارم توی تاپیک هام ممنون میشم پاسخ بدین 

منم 92 سالمه برای منم از این اتفاقها نیفتاده ! انگار که هیچوقت دلبر و خواستنی نبودم ننه جان....!     

ی چیزی بگم

اگه واقعا عاشقشیو میدونی این پسر لیاقتشو داره

اگه بری جلو هیچ اشکالی نداره 

یا بهم میرسین

یا حداقلش بعدا حسرت نمیخوری

به امتحانش میرزه

 بهش فک کن

ای خدا . چرا من حس میکنم اونم ب فکر توعه و منتظره بری سراغش 🤔🤔 من اسکول شدم این وسط 🤭🤭🤭🤭

میدونی چیه ، من اگه جای شما بودم یه پیام بهش میدادم.  نه بعنوان برگشتن ، فقط ی توضیح کوچولو و خلاصه ک اون حرف یا کارم شوخی بوده و ...

الانم فقط بخاطر عذاب وجدانم پیام دادم و هیچ انتظاری هم ندارم 😐

نمیدونم ، من اگه بودم اینکارو ب هرقیمتی میکردم تا یه عمر حسرت ب دل نمونم 🙄

خیلی مرد بود ولی من دوسش نداشتم فقط یه حس ترحم داشتم بهش واقعا

واقعا خیلی رفت و اومد تا بابام راضی شه یادم نمیره چقد عجز و ناله میکرد ولی من نامردی کردم اخرش 

خب حقم داشتم ادم باید با عقلش تصمیم بگیره اون هیچیییی نداشت باباش یه خونه کاهگلی خرابه که اونم باید میرفتم پیش مادرش و خواهراش که همشون طلاق گرفتن خب سخته نتونستم قبولش کنم در صورتی که اگه من یه کلمه میگفتم میخامش بابام چیزی نمیگفت دیگه

موافقم واقعا