لوا شک بازیگراهم اومده بود ،یع مدل پفک بود پشتشو خراش می دادی ومی نوشت جایزه ویه پفک کوچک هدیه می گرفتگی یاداخل پفکا جایزه می زاشتن وپول پفک درمی اومداکثرا هم پول داخلشون بود،شانسی ها مثلا سک سک هزارتومن بود ولی اندازه ده هزارتومن جایزه توش بود،یااون مقواهای بزرگ که پره دایره های کوچک بود وتو یکی رو انتخاب می کردی ومی گفت جایزت چیه اکثرا بادکنک بود البت
وروجک و اقای نجار .چاق و لاغر . سفرهای علمی. برنامه نیم رخ
کیم دوقلو😄
دیدن فیلم سطل سحر امیز برای من تو اون زمان از بهترین لحظات عمرم بود.
کسی یادشه؟؟
منظورت برا فرار از وضعیت خونه س؟
میدونم ک یه ازدواج بد یا اجباری میتونه منو از چاله ب چاه بندازه. اما میدونم ک ادامه زندگی تو این خونه هم ارامش برام نداره. مخصوصا ک تو خونه دعوا هم زیاده متاسفانه.
وقتی شرایطت تو خونه مزخرفه، وقتی از پدر مادرت محبت درستی ندیدی، ممکنه زود و الکی عاشق بشی، تا هر کی یکم بهت محبت کرد احساس کنی باید بدوی دنبالش یا کاری کنی ک بتونی باهاش ازدواج کنی. من اینطوری شده بودم. عین گداها دنبال جلب محبت یه پسر افتاده بودم. 😵💫 خداروشکر الان یکم ب خودم اومدم.
متاسفانه چون تو خونه زیاد محبت نبوده، از هر محبت کوچیکی از سمت یه پسر دلم میلرزید. و ممکن بود دیگ بدیای طرفو نبینم. البته الان دارم سعی میکنم دیگ اینجوری نباشم و واقع بین تر باشم.
کاش اون پدری ک یه عمر سعی کرد مارو از پسرا قایم کنه، میفهمید ک محبت نکردنش ب دخترش باعث میشه اون دختر بیشتر ب سمت پسرا کشیده بشه و محبت گدایی کنه و ممکنه تو هر اشتباهی بیفته.
میدونی متاسفانه برا پدر مادر شدن هیچ صلاحیتی نیاز نیس و هر کی اراده کنه بچه میاره. 🥲
خاله ریزه را کسی یادش میاد؟؟؟ ی قاشق پشتش داشت گاهی اوقات ریز میشد!!!
عزیزم 🫂 خدا میدونه من چقد از خونه بدم میاد. وقتی کنار همکارام هستم همه میگن میخندن. من خودم خیلی شوخم با اکثر همکارا شوخی میکنم. وقتی خنده شوخیارو سر کار میبینم، به خودم میگم خنده و شوخی وشادی وجود داره، مردم اینجوری هستن، پس چرا تو خونه ما همیشه دعوا و غم بوده. چرا اخرین باری که همه مون با هم خندیدیم رو اصلا یادم نیست. من انقد روحیه شوخ دارم، سرکار انقد شوخی میکنم و میخندم، شاید هیشکی باورش نشه چقد غصه و گرفتاری دارم. 🥲
