چیزهایی که برای خودم پیش اومده
روزخاستگاری ازش میپرسیدم دخل وخرجت باخونوادت جداست ..
خرجیمو ماهانه بدون اینکه بگم خودش بریزه به حساب
برای خونواده شوهرت سنگ تموم نزار توغذا حتی ی روز گوجه بادمجون غذای معمولی درست کن باسیاست باش ازهمون اول نزار دخالت کنن پروباش مثل من ساده نباش
و برای شوهرت تامیتونی بهش محبت کن ونازبیار .غذاهای خوب درست کن وابسته خودت کن .
جواب مادرشوهرتو هرکسی بهت چیزی گفت خودت جواب بده همونجا
ب شوهرت نگو اصلا
به تیپ زیباییتم برس همش درگیرخونت نباش
اها هنریادبگیر که کم نیاری
زیادرونده ب خونواده شوهر
و اصلا باهاشون میری بیرون خرید نکن وچیزهایی که میخری قیمتشو نگو اصلا میگیم ارزون دروغ بگو
مشکلاتت که باشوهرت داری اصلا نگو ب مادرپدرش خودت بین خودتون حل کنید ...مطمینن اونا توروبدمبینن ن پسرشونو بعدطرفداریشومیکنن پروترم میشع
ایناواسه خودم پیش اومده