دیشب دوستای نکبت دوست پسرم خرش میکنن بهش مشروب میدن بعد از دوسال و دوست پسرم عموش و داداش متوجه میشن کلی کتکش میزنن که دسشون درد نکنه خوب کردن منم بهش گفتم یا رفیق هات رو میزاری کنار یا دور منو خط میکشی و دیگه نمیبینی منو
سرش خورده ب سنگ ک چرا بعداز دو سال خر شده
گفتم رفیقات رو نذاری کنار دیگه منو نداری جوری میریم که نفهمی وجود داشتم
گفت تو رو بزارم کنار باید جانمم بزار کنار
دوستام میزارم کنار چون میخوامت تو بری جونمم میره
گفتم دیگه از من گفت افتاد ب گوه خوردن
چون میدونه برم رفتم