اما 3ماه بعدش دخترمو باردار شدم که اونم دوهفته زود دنیا اومد والان 5 سالشه ولی پسر کوچولوی من دوباره برگشت پیش مامانش الان پسرم 8 ماهشه بارداری اخرم به موقع دنیا اومد برات از صمیم قلب دعا میکنم که دوباره فرشته کوچولوت برگرده تو بغلت چه شبایی با لباساش اشک ریختم اما الان دارم واسه پسرم استفاده میکنم اینا رو گفتم چون تاپیک قبلتو خوندم ومیدونم چقدر دلتنگی ولی ناامید نباش عزیرم
خداروشکرکه بچه هات روبهت بخشید کاش دخترمنم بهم ببخشه دوباره حسرت لباسایی که براش خریدیم رودارم.بردم گذاشتم کمدم تاهروقت پرشوبازمیکنم بوشون کنم
فعلا برشون دار به خودت فرصت بده تا فراموش کنی هر وقت یادت افتاد گریه کن بزار سبک شی به حرفای بقیه که به جای همدردی سعی میکنن دردتو کم اهمیت جلوه بدن توجه نکن میدونم الان دور وبرت پره از ابن حرفا که فلانی جوونش مرده یا تو یه بچه داری و..... به هر حال غم داری خودت سعی کن تسکین قلبت باشی ولی پنهونش نکن بزار راحت شی تا تو دلت نپونه بعدم ایشالا بسلامتی باردار میشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
