قضیه اینه که...ما خونهمون ویلاییه
و دیوارمون با همسایه ها مشترکه
همسایهی آشششششغال کناریمون اما از وقتی اومدیم به هربهونهای که بوده یبار فرش پهن کردن یبار چیدن برگای انگور و کوفت و درد و غیره یه چارپایه گذاشته لبه دیوار و با هییییییزی تموم اومده رو دیوار و شروع کرده به دید زدن
خونهی مام یجوریه اونجا که این حرومزاده میره رو دیوار درست روبروی پنجرهایه که تو پذیرایی داریمو این مردک وقتی میاد اون بالا نه فقط تو حیاط بلکه تا تههه آشپزخونه رو هم میتونه ببینه
به بابام گفته بودیم
ولی فقط گفت تحمل کنید و عب نداره
انگار ما ناموسش نیستیم
دیروز بابام خونه نبود و مردک باز اومد
تحمل کردیم تحمل تحمل تحمل...نیییم ساعت بلکم چلو پنج دقیقه موند رو دیوار فقط و فقط برا پهن کردنه یه پادریه یه متری...و با هیزی و لبخند هم زل زده بود تو خونه و تو تخم چشای منو مامانم طوریکه حتی نمیشد بریم پرده رو بکشیم
خلاصه صبرمون تموم شد و رفتیم خووووب شستیم گذاشتیمش کنار
تااینکه بابام اومد و فهمید...