ما سه تا خواهریم من بزرگیم ولی اون دو تا خواهرم چون تفاوت سنیشون کمه کلی با هم رفیقن و منم کلا تنهام راستش هرچی ام سعی میکنم بهشون نزدیک بشم نمیشه
من و خواهرم هر دو بارداریم خواهرم شهر دیکه زندگی میکنه ولی دو هفته از ماه رو اینجاست خونه مامانم ولی من فقط هفته ای یک دوبار میرم مامانم اینا دیگه بیشتر نمیگن بیا چون وقتی خواهرم نباشه که میگن اون ناراحت میشه تو اینجایی و اون نمیتونه بیاد وقتی هم خواهرم هست اخلاقش طوریه که باهم نمیسازیم
ولی من خیلی مامان بابام و خواهرام رو دوست دارم میخوام باهاشون رفت و آمد کنم ولی وقتی این رفتارها رو میبینم از اینکه خودم و شوهرم رو سبک کنم ناراحت میشم
نمونش من برای تولد همشون کادو دادم
ولی آخر اسفند تولدم بود هیچکدوم از خواهرام بهم کادو ندادن درحالیکه واسه تولد آجی کوچیکم من زیاد پول نداشتم ولی خواهرم گفت باید به اندازه بدی گناه داره راستش دلم میگیره شایدم من زیادی حساسم😥