رهایی از خیانت های زناشویی

ازش پرسیدم مگه تو زندگیت چیزی کم گذاشتم؟

گفت ن

گفتم مگه از من ناراضی هستی ؟

گفت ن

وقتی بهش گفتم من راحت ترم که شکست بخورم اما از خیانت متنفرم نگام کرد گفت خیانت !؟

گفتم وقتی یکاری میکنی که نمیخوایی خانومت بفهمه میشه خیانت ...

آره خیانت کردی

گفتم زندگیتو مگه دوس نداری؟ مگه کمبودی داری؟

گفت خیــــــلی زندگیمو دوس دارم 

گفت جبران میکنم 

الان دیگه وقتی گوشیشو چک میکنم هیــــچ چی نمیبینم چیز مشکوکی ندیدم

اما حس میکنم شــــــاااید یه گوشی دیگه داره

راستی خانوم دشتی من از لحاظ قیافه و ظاهری خیلی خوبم ، جوری هستم که تو خیابون همش حواسش هس که جایی نبرتم کسی بهم نگاه کنه 

و اینکه گفتین واسش هیجان داره اینکار خیلی قبول دارم ...

و اینکه هنوز قبول نکرده که ازدواج کرده 

چون فیسش بچه هس خیلیا بهش میگن زود ازدواج نکردی !

راستی ما ۶ساله که همو میخواستیم و اینکه حتی میشه گفت ما خانواده هامونو راضی کردیم

  ➊  من میخوام بدونم چ رفتارایی کنم که بفهمونم بابا تو زن داری دیگه

➋ چجوری یا چه حرفایی بهش بزنم که یکم فکر کنه ، حواسش به زندگیمون باشه 

راستی نامزد که بودیم گفت نمیخوام شماره پسر دایی پسر عمو ..... تو گوشیت باشه 

منم حذف کردم نمیخواستم ذهنش درگیر مسائل پیش پا افتاده بشه اذیت بشه

دقیـــــــــقا صحبتاتون درسته 

ینی خودممم به این نتایج رسیدم

ببینید اصلا قبول نمیکنه که بیاد بریم مشاوره

بخاطر همین خیلی سعی کردم تو سایت بتونم از کسی کمک بگیرم مخصوصا که روانشناس باشه 

چکار کنم که هیجان و کنجکاویش تمام بشه؟؟

چکار کنم که خانومای دیگه واسش جالب نباشه جذب خانوما نشه؟؟

میشه ینی از محبت زیادیه من اینجوری شده باشه؟

چون از محبت واسش کم نذاشتم (از بی محبتی و بی توجهی نیس) رفتارش

راستی من دخترعمه شوهرم هستم .

خانوم دشتی منتظر جوابتون میمونم 

سلام خانم دكتر خاهشا جواب منو زودتر بديد من شرايط بدي دارم 

سلام خانوم دشتی .من25سالمه و همسرم26 7سال ازدواج کردیم دوسالم عقد الان 2ماهه دومین بچم وکه پسرم هست به دنیا اومده حدود سه سالیه که به شدت به شوهرم مشکوکم خسته شدم وقتی باهم زناشویی نداریم عصبی میشم بعد ده روز که رابطه داریم خوب میشم بازم شک میاد سراغم شوهرم خیلی شیطونه ولی شوخی شوخی ولی نمیدومم یه حسی میگه خیانت میکنه فال میگیرن واسمم میگگن خاعنه.. عصبی ام هست و چندروز پیش برای اولین بار واسم کادو تولد نگرفت بهم شوک وارد شده.کارش تهدانه از صبح از کرج میره تهران هفت شب میاد مبخوابه و شام میخوره تمام.بهش میگم بهت شک دارم عصبی میشه.یه گوشی داشتیم چندوقت پیش گفت استادیوم گوشی زاپاسمو که واسه کارشه رو دزد برده اصلا هنگم...

سلام

من زني ٣٠ساله و همسرم٢٨ساله است

يك دختر ٢ساله ام داريم

ما ٢سال دوست بوديم بعد از ٢سال قصد ازدواج داشتيم و همديگرو بسيار دوست داشتيم قبل از خاستگاري متوجه شدم ايشون با موباليشون با كسي در ارتباطه بعد از اينكه من متوجه شدمو گفتم ديگه تموم  گفت ميخاستيم دوست دختر دوستمو امتحان كنيم و از اين حرفا كه دست به خودكشي زد و كلي التماس حودش و مادرش تا باز باهم شدبم و به خاستگاري اومدن سال  90و ما عقد كرديم و 91ازدواج . كم و بيش چيزهاي ميديدم اما با با قسم و دروغ انكار و به يه نوعي ميگذشتم تا اينكه ١ماه اخير متوجه شدم با يكي از دختران فاميل خودشون كه اتفاقا ما و خانواده خودش با اين خانواده قهر هستيم همسرم كار دولتي دارن و گفتن اين خانم براي انجام كارشون اومدن و من انجام ندادم در حالي كه كارت ملي اون خانم تو كيفش بود اون خانم بسيار پولدار و كاملا بي قيد و بند هستن و عكس هاي بدون پوشش كامل با لباس زير حتي تو فضاي مجازي ميزارن بعد يه كليپ از عكساي اين خانم با زمينه آهنگي عاشقانه تو گوشيش بود  و گفت اين كليپو نامزد سابق خانم درست كرده ميخاست شكايت كنه ازش اين كليپو براي من فرستاد من انجام بدم  و يه فيلم از دخترمون با اين موضوع كه به دخترم ميگفت بگو مهسا سلام دوستت دارم با خط خودشون گرفتن بعد به يه خط ديگه ارسال  كرده بودن كه بعدا متٍوجه شدم خط ديگه شونه بعد از فهميدن اين مرضوع به خانوادش گفتم پدرش كلي باهاش دعوا كرد و از من طرفداري كرد و كلي قسم و آيه به جون بچم كه من ارتباط ندارم و حتي امامزاده صالح رفتيم به اون ضريح قسم كه من بتو خيانت نكردم و من بعدش بخشيدم تا اينكه بعد از دوهفته ديدم بهانه هاي مختلف واسه پنجشنبه مياره كه قبول نكردم تا اينكه گفت من پنجشنبه  همايش دارم از يك هفته غذا نميخورد ميگفت رژيم ١٠٠٪‏ام سولار رفت و موهاشو اصلاح كرد و موهاي روي سينه شو كوتاه كرد عجله خاصي داشت بهش گفتم  گفت همينجوري خلاصه پنجشنبه گفتم بايد تو همايش جواب بدي گفت نميشه گفتم باشه رفت و ٢ساعت جواب نداد بعد ٢ساعت ج داد الكي گفتم من دم اداره ام كجاي بيا بيرون گفت من رفتم تو اتوبانم گفتم چرا جواب ندادي اينهمه زنك و اس و نديدي كه جواب سربالا داد من فهميدم باز قرار داشتن چون تو ساعتي كه بيرون بودن ٢٣٠تومن كارت كشيده بودن در حالي كه ميگفتن تو همايش بودن بعد از اين گفت كارت دست دوستم بوده اون كشيده در صورتي كه قبل از رفتنش به همايش گفت دارم شبر وكيك ميخورم و به فروشنده كارتشو داد و كشبده بود خلاصه   براي تمام كاراش توجيح  مي آورد باز به پدرش گفتم و ايشون زد همسرمو و ناگفته نمونه پدر شوهرم بسيار خشن هستن و متعصب به خانواده و هميشه به همسرم تاكيد دارن اين مرضوع رو و به من هميشه كمك ميكنن و به نوعي پشت منم و ناگفته نمونه كه همسرم ٢ساله بخاطر مشكلات شديد كه براش بوجود اومده كار به دادگاه كشيد و احتمال زندان هم داره و و خيلي از لحاظ روحي بهم زيخته است از زماني كه دخترم به دنيا اومد اين مشكل هم بوجود اومد ما ٢سال از ترس زندان زفتن خواب نداريم هردو تو شوايط بدي بوديم كه من بعضي اوقات ميبريدم غر ميزدم داد و دعوا ميكردم فحش ميدادم بهش بي احترامي ميكردم و اون درو ميبست و ميرفت ميدونم از اينجا شايد شروع شد من بعد از زايمانم خيلي اذيت شدم و و كلا عصبي هستم و خيلي اين روزارو نحمل كردم اما اين شد

الانم كلي قربون صدقم ميره من نكردم برام انگشتر خريد كلي قسم كه من نكردم بهت خيانت نميكنم اون خط ماله دوستمه در صورتي كه عكس خودش روش بود با اسم خودش من ختي به دختره پي ام فحش دادم اما ج نداد

خواهش ميكنم كمكم كنيد عصبي تر شدم بچه مو ميزنم گريه هاي وخشتناك كلي باهاش حرف ميزنم كه بگه اما ميگه نكردم

الانم اون خط روشنه و ميدونم كه هنوز ارتباط دارن راستي ما از لحاظ مالي پايين هستيم همه ميگن

نميتونه باهاش بمونه چون اون خانم با اون مكنت فقط همسرم ميتونه يه مزيته باشه براش شايد براي اين كاري كه با شوهرم داره باهاش بمونه

همسرم خودشون موافقن كه پيش مشاور بريم

تو رو خدا زود جواب منو بديد همسرم تا چند روز ديگه بايد بره زندان.

من با خدا عهد كردم اگه حميد كاري نكرده نره زندان  و كارش درست شه اما نه انگار 😔😔من خودم نماز ميخونم و خانواده همسرم مذهبي هستن اما همسرم قليون ميكشن و بعضي اوقات مشروب ميخورن جمع دوستي رو ترجيح ميدن دوست بازن شديد،و زود به همه اعتماد ميكنه وبسيار بسيار ساده است در زمينه دوست يابي.

بخاط شغلش همه ازشون سو استغاده ميكنن براي همه كار انجام ميدن.

بعضي اوقات ميگم اين زندان رفتنش يه جور خاست خداست كه از فتنه ها در امان باشه كه اين خانم بخاطر كينه اي كه از ما داره ميخاد زندگي مارو بهم بريزه ولي از اونجاي كه همسرم ساده است و اين خانم bmw دارن و پولدار همسرم عشق ماشين هستن يه جوري به سمتش كشيده ميشن

چرا پس جواب منو نميديد