به خاطر اینکه پسرشو دعوا کرده بود خانومه شوهرش انداختش بیرون تا فردا تو راه پله بود بعد شوهرش رفته مامان و باباشو اورد که باید طلاق بگیریم با واسطه مامانش باهم اوکی شدن حالام افطار قرار گذاشتن😂😂😂😂
ای آنکه دوستت دارم اما ندارمت جایت همیشه در دل من درد میکند 🥲🥲🥲💔
به خاطر اینکه پسرشو دعوا کرده بود خانومه شوهرش انداختش بیرون تا فردا تو راه پله بود بعد شوهرش رفته م ...
یا ابرفضل من جاش بودم یارو میزدم بعد زنگ میزدم ۱۱۰منو از خونم انداخته بیرون بعد ازخونه یارو مینداختم بیرون قفل دروهم عوض میکردم
مامان بزرگم همیشع یه داستانیو تعریف میکرد که از مامان بزرگش شنیده بود😊 میگفت روزی روزگاری کدخدای یه دهی به خاستگاری دختر کدخدای دهه کناری پدر عروس میگه من نه چیزی میخام نه چیزی میدم ور دارین دخترو ببرین😳 توراه عروس سوار بر الاغ میخاست بیفته به دوماد میگن افسارو بگیر نیفته دومادمیگه مفته بزار بیفته خلاصه هیچ وقت مفت نباشید حتی شما خانم خونه دار عزیزم😁