سلام بچه ها، یه چند ماه پیش برادرم که یه شهر دیگست سر یه موضوعی به من پشت تلفن توهین کرد. من برادرمو خیلی دوست دارم. همیشه به خاطرش کوتاه اومدم اگرچه من بزرگترم. پدر و مادرم هم همیشه از من انتظار کوتاه اومدن دارن. اما این بار واقعا دلم شکسته چون چیزهایی بهم نسبت داد که خودشم میدونه اون نیستم. نه تبریک عید بهم گفت نه چیزی. الانم اومدن خونه مادرم و چون من نرفتم پیششون ازم گلایه دارن. مادرم هم میگه تو کوتاه بیا یه زنگ بزن بهش. میگم مادر من اون حتی خانمش هم منو آدم حساب نمیکنه به نظرت اینطوری شوهرم راجع به من چی فکر میکنه.
شما دوستهای من بگید چکار کنم. روحم مچاله میشه وقتی مامانم ناراحته