چنگال اصلا استفاده میکنن با دست و یک قاشق میریزن
وقتی میریم خونشون تو بشقاب هم بدون اجازه غذا میریزن بشقاب هاشونو پر میکنن و با حرص و صدای بلند غذا میخورن پدرشون همش میگه شکمتونو پر کنید
مادرشون چی بهشون یاد داده که این دومیش باشه فقط خونه زندگی مادره رو ببینه حالت بهم میخوره حموم شون جلبک داره تو خونه پر از آشغال و لباسه کف آشپزخونه پر از ظرف و قابلمه ست روی کابیت ها پر از دارو و پلاستیک و آشغال و ادویه ست رختخواب هاشون تو اتاق همیشه پهنه ای کاش میشد عکس خونه مادرشونو بذارم میترسم شناسایی بشم من به دوستم هر چقدر میگفتم باور نمیکرد عکس خونشونو نشونش دادم داشت شاخ درمیآورد