با رلم دعوام شد
خودم ک ۱۸ سالمه اونم ۳۰
برادر کوچیکشم ازدواج کرده خونوادش هی اصرار میکنن تو ازدواج کن اینم بگم خیلی عاشقه مادرشه مادرشم بدجور اصرار میکنه
خونواده من الان راضی نمیشن بهش گفتم یکسال صب کن درسم تموم بشه ولی شرایطش خیلی سخت بود تا اینکه چندروز پیش محترمانه و منطقی گفتم میتونی بری ولی هی دوست دارم دوست دارم کرد تهش دیشب دعوامون شد گفت چرا پیام نمیدی ت بفکر نیسی و کلا اینجور حرفا منم گفتم تو سرد شدی و اینا
بعد بدجوری دعوا کردیم گف خیلی پررویی تو فقط حرف میزنی فقط تایپی دیگه نبینمت بای
منم گفتم حالم بهم میخوره ازت 😐