درست زمانی که بین همه باید ها و اگرها و چون و چراها مصمم میشوی بنشینی بر سر سجاده مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ،آن زمان است که خدا نعمتش را...منتش را...بر سرت تمام میکند و نام زیبای مادر را برازنده باقی اسمت کند قصه تنهایی روزهای زندگیت تمام میشود و یکی میآید که تو به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه میکنی و به ضمانتش وام مادرانه میگیری ... به همین تسهیل بی دلیل ، خودت به میل خودت ، خودت را از دفتر اولویت ها داوطلبانه خط میزنی و یک نفر را مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی.... درست مثل مادرت یادم بماند که همه اینها خستگی دارد ...نگرانی دارد ....از خود گذشتگی دارد ...این حذف خودها در خیلی جاهای زندگی سخت است ....گاهی درد دارد و گاهی دلتنگی میآورد.... اما به همه مادرانگی می ارزد ..... مادر شدن عبور سخت ترین امتحان خداوند برای من است تو این مسیر گاهی ناشکری کردم و هر از گاهی شکری خداوندا کمکم کن در ادامه مسیر سربلند باشم هم پیش تو هم پیش زیباترین هدیه ای کخ به من خواهی بخش.
ممنون میشم اگه برا شفای خواهرم دعا کنید