به مادرشوهرم اینجوری بگم خوبه؟؟؟

همسر منم میگه خودت جواب بده وگرنه به من هیچی نگو 😁😅

اعصاب نداره هی بخوام چیزی بگم .... مشکل من البته بیشتر خاله همسر هست 😕🙄🙄

با اینکه ۱۰ سال  متاهلم و همه ی راهها رورفتم  تو برخورد با مادرشوعر و خواهرای شوهر . با احترام  حرفاتون  فقط،حرفه.  هر چی احترام بزاری و کارکنی و صمیمی بشی  و متوقع نباشی ازت سواری میگیرن و هیییییچ  احترامی برات قایل نیستن. من الان ۳ ساله قطع رابطه م حتی عیدا نمیرم خونه هاشون. راااحت شدم و صد البته الان  هی جویای احوالم هستن وچاپلوسیاشون به راهه. خیلی آدم  صبوری بودم. ولی هر چیزی  حدی داره  .

چه عالی

خوشبخت باشید

واقعا هم خیلی به پدراشون نگاه میکنن و یاد می گیرن

ولی الان که شوهرت بعدا گله میکنه از مادرش

همون لحظه هم خوبه که به روی مادرش بیاره در لحظه

که دیگه نتونه الکی بگه منظور نداشتم

دو بار بهش بگه، دیگه حواسشو جمع میکنه ناراحت نکنه الکی

وایی قشنگ میفهمم چی میگی ، پدرشوهرم بنایی داشت همسرم روزه بود چندسال پیش ، بعد همسرم تاندون دستش کشیده شده بود نباید کار میکرد همه هم میدونستن خلاصه هر دقیقه زنگ زدن که بیا بیا رفتیم اونجا گفتن باید دیوار خراب کنی و زمین بکنی با بددبختی همسرم کار میکرد ، بعد مادرشوهرم می‌گفت بچم روزه است گفتم کارگر بگیر ، منم گفتم دستش درد می‌کنه مگه چقدر میشد پول کارگر گناه داره .خلاصه گذشت چند وقت بعدش اومدن خونمون من به همسرم گفتم چایی بچرخونه مامانش گفت چرااااااا پسرم خسته است گفتم پس کی اینجا که خونه خودشه بایدم کمک کن کنه ، نه اینکه زبون روزه با دست داغون بخواد بنایی کنه 

😐حس کردم تو مادرشوهرشی امدی اینجا مچشو بگیری😂

حالا شما استارتر رو حلال کن ببخشش 

گیر طایفه ی بد نیوفتادی عزیزم ، چه شوهرم باشه چه نباشه اینا ذات خرابشون باعث میشه دلتو بشکنن ،به همین ماه رمضون قسم بهترین عروس و مهربون ترین عروس طایفه اشون بودم من ولی کاری کردن که دلم نمی خواد زنگ بزنم صداشونو بشنوم. سالهاست انواع توهین متلک سرزنش تیکه و حرف ازشون می شنوم کی می خواد تموم بشه نمی دونم. اصلا بدجوری تو این قضیه موندم مگه میشه جواب خوبی، بدی باشه!!!

بچه ها و همسرتون هم نمیرن؟

یکم از اینا بحثها بیاین بیرون زندگی کنید

دقیقا👍👍👍

شما این ماجرای اسی رو فکر کنم به یکی از نزدیکانت شباهت داره

چون جبهه ای که گرفتید خیلی زیاده ...

اتفاقا به اینا که گفتی سیاست زنانه نمیگن

من از رفتارش خوشم اومد برای خودش احترام قائل هست و بیشتر از اون از اینکه همسرش پشتش هست کیف کردم

اینکه همسرش طرف حق رو میگیره چیزیه که هر زنی بخواد ... الان شما ار کجا مطمئنی تو قیافه بوده و ... بازم میگم به نظرم این تاپیک رو زیادی شخصی کردید... چون اولین کامنتتون هم دیدم 

من چقد  میفهممت 🙂🙂

ببین عزیزم یه چیزی بهت بگم همه ما اینجا عروس هستیم ومادرشوهر داریم ویه تجربه ای داریم.شما خیلی مهربون و ساده هستین اینطور که فهمیدم.اما اصلااا از مادرهمسرت انتظار نداشته باش تورو مثل دخترش بدونه یا اصلا انتظار نداشته باش مثل مادرت باشه.یه چارچوبی ایجاد کن و با سیاست جلو برو رو خودت کار کن و اصلا حساسیت به خرج نده قطع روابط عم سردی  و دلخوری به وجود میاره هم سو تفاهم و سوظن.هرچی باشه اونا تا آخر عمرت خواناخواه جز یی از فامیل هستن باپنبه سرببر.یعنی چی که همه ظرفارو شستم.خب عزیزم اشتباه کردی.من الان ده ساله ازواج کردم بهش میگم حاج خانم تا انتظار مادردختری نباشه کمک کردن هم مثلا موقع جمع کردن سفره و شام میگم اجازه هست یخچالتونو باز کنم.هم کار کردم و هم به خودم ارزش قائل شدم هم حرمت نگه داشتم.سیاستو پیدا کن به هییییچ وجه به همسرت گله نکن خودت خودتو دست بالا بگیر همسرت متوجه همه چی هست شکر خدا.اصلاحساس نباش زود میشکنی به خدا حیفی من نمیگم سکوت کن ولی خودتو اذیت نکن‌

چرا همسرم  میره گاهی. پسرم هم  ۳ سالشه