اتفاقا منم یه کدورتی با پدرشوهرم داشتم که مقصرش خودم بودم، دیشب با همسرم و بچه هام رفتیم اونجا اولش پدرشوهرم خیلییی سرسنگین بود ولی اصلا به روی خودم نیاوردم و خیلی عادی برخورد کردم تازه لبخند هم داشتم در واقع نمیدونم چرا نمیتونستم لبخندم جمع کنم
دیگه یک ساعتی گذشت پدرشوهرم دید سرسنگینیش روی من تاثیری نداره دیگه خودش خوب شد. خیلی خوشحالم که تموم شد واقعا استرسش داشتم