من تورو میفهمم
بعلاوه اینکه با خودمم مدام درحال مبارزم
گاهی از درونم احساس صعف میکنم تو لحظه
یا بس خودو بیجهت خشک و نچسب میشم با ادمایی ک باهاشون راحتم .دوست ندارم برنجونمشون
ی طوریم ک انگار بی حالو افسرده بودن برام راحت تره مدام سر میخورم سمتش
از موقعیت سلامو احوالپرسی نباید فرار کرد
ی راهکارشم اینه ک وقتی وارد ی جمع جدید شدی همه زورتو بزن مناسب تر رفتاری کنی
چون آدمایی ک رفتار قبلا تورو میشناختن تغییرتو خیلی سخت میپذیرن.ولی آدمای جدید این طور نیستن راحت تر میتونی ی آدم دیگه بشی جلوشون