خریت خریت محض... بخدا از ته قلبم دوسش داشتم الانم ازدواج کرده میدونه.... دست من نبود ک... خدا عشقشو انداخت تو دلم... میمردم فقط ی لحظه نگام میکرد... طرف 4 ساله ازدواج کرده الان من دارم راجبش مینویسیم... خیلی خرم خیلی
و اینکه با دونستن این موضوع هنوزم داری ادامه میدی حماقته 😐
یکی اگه یبار منو ازرده خاطر کنه حتی با یه کلمه، مث .... از زندگیم حذفش می کنم چه برسه احساساتم رو نادیده و لگدمال کنه.
چطور حاضری وقت و عمری که میگن طلاست و هیچوقت برنمیگرده رو با فکر کردن یه ادمی که دیگه نیست هدر کنی!!!
تا دیر نشده بخودت بیا و از نو شروع کن.
خیلییییی سخته درکت میکنم 😔
میخام فراموش کنم نمیشه... تایپیک قبلمو دیده باشی گفتم میخام برم خاستگاری ولی نمیتونم با خودم کنار بیام... همین امروزم بخاطر عید دوباره دیدمش حالم خیلی خراب شد. کل خاطرات یادم افتاد.. گفتم با ای وجود چطور میتونم ب ی دختر دیگ بگم دوست دارم.
وقتی طرف دوست داری عذاب وجدان چیه. اون گذشت رف دیگ قرار نیس خودت رو قربانی عشق گذشته کنی.
بعضیها باوجود شوهر. یا زن بچه هزار. جور کثافت کاری میکنن
حس عذاب وجدان ندارن
دیگ چ برسه ب گذشته اوهه ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
