2752
2734

دیشب رفتیم عیدی بردیم برای نامزد برادرم 

ما فقط چهار نفر رفته بودیم نامزده برادرم حدودا ده دوازده سال از من کوچیکتره

چای که آورد مامانم گفت پاشو استکان ها رو جمع کن منم با اینکه دلم نبود رفتم اما گفت نمیاد خودم میام جمع میکنم دختره که اومد جمع کنه مامانم بههش گفت تو چرا رو به من کرد تو چرا جمع نکردی منم گفتم مامان چرا اینجوری می‌کنی 

بعد مامانم خودش پاشد رفت چای آورد 


منم امروز خیلی آروم گفتم مامان تو چرا دیشب پاشدی چای آوردن ما مهمون بودیم خودش باید پذیرایی میکرد 

داد و هوار و گریه و کلی نفرینم کرده گفت الهی بچه هات اینقدر اذیتت کنن که منو اذیت میکنی

شاه آن باشد که از خود شه بود------------نه به مخزن ها و لشکر شه شود

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

یه ادم جدید اضافه شده خودشو گم کرده 

مشکل از تو نیست عزیزم 

من نمیدونم چرا به هر کی میگم الهی یکی لنگه خودت بیفته وسط زندگیت بهش برمیخوره ☹️☹️☹️ یعنی خودشونم میدونن شخصیتشون  در حد نفرینه😆 ولی ای کاش خودم یکی مثل خودم بیاد تو زندگیم ، شبانه روز دعا میکنم ، شما هم که داری میخونی دعا کن 🤗

اره اینم عادتش همینه 

کلا روزم رو ساخت تعطیلاته خوبی رو شروع کردم حالا فک. می‌کنه من با عروسش لج میکنم آخه من با یه بچه چه لجی دارم






شاه آن باشد که از خود شه بود------------نه به مخزن ها و لشکر شه شود
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687