2777
2789
راحت میشه باهاش کنار اومد؟

با چی با بیش فعالی؟

بعضی افراد بیش فعالیشون به پارانوئید هم تبدیل میشه و اگر مرد باشه که خانمش بیچاره میشه 

در کل دیدم افرادی رو حتی رو طرز صحبت کردنش و رفتارشون تو اجتماع تاثیر گذاشته 

مثلا بدون فکر کردن هر حرفی رو  میگن 

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با چی با بیش فعالی؟ بعضی افراد بیش فعالیشون به پارانوئید هم تبدیل میشه و اگر مرد باشه که خانمش بیچا ...

اها...

دقیقا نامزد من هم همینطور شده

روز های اول خیلی خوب بود

ولی کم کم به همه چیز شک کرد 

کار ب جایی کشید ک گوشی من رو برده بودم درست کنه برام

بعد از چند وقت گف هکت کردم..

کلی معذرت خواهی کرد و بعدش گف دست خودم نیس

هرکار میکنم این فکر ها توی مخمه

اها... دقیقا نامزد من هم همینطور شده روز های اول خیلی خوب بود ولی کم کم به همه چیز شک کرد  ...

پس به همسرت شک کردی؟ 

از مادرشون سر بسته بپرسید کودکی همسرتون چطور بوده؟ 

پسر همسایه ما بیش فعال وحشتناک بود .الان نامزد کرد .نامزد بدبخت جرات نمیکنه تنها بیرون بیاد 

یا ممکن شخصی ترین چیز ممکن رو تو جمع بگن یا رفتار ناشایست 

اینارو دیدم که میگم 

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

بچها من با کسی توی رابطه هستم ک این مورد رو داره متاسفانه هرچی بیشتر جلو رفتیم  افکارش اذیت ک ...

به چی فکر میکنه؟

فکر میکنم رفتار عصبی هم داره درسته؟

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

پس به همسرت شک کردی؟  از مادرشون سر بسته بپرسید کودکی همسرتون چطور بوده؟  پسر همسایه ما ...

اره بهم شک کرد..

بعد هم دیروز بهش گفتم هنوز ک هنوزه این کارت ب دلمه

سر جرف ک میشه گریه میکنه و میگ دست خودم نیست

من خیلی سعی دارم اعتمادش جلب کنم

ولی الان ک چشم باز کردم میبینم این وسط من دارم ی کاری میکنم آب تو دلش تکون نخوره

ولی اون...

این وسط خیلی فشار روی منه

بهم میگ کمکم کن تا درست بشم

ولی میبینم اینجوری نیست‌‌...

توی کودکی هم پسر آرومی بوده 

درسم خوب بوده و تیزهوشان و اینا..

به چی فکر میکنه؟ فکر میکنم رفتار عصبی هم داره درسته؟

کلا شک داره

مثلا من وقتی خوابم بگیره راحت خوابم میبره و اصلا دست خودم نیست

برای مثال امروز گف دست خودم نیس ولی فک کردم جواب نمیدی داری خیانت میکنی یا دیگ دوستم نداری


توی رفتار خیلی خیلی سعی داره خودشو کنترل کنه

و ب چشم هم میبینم ک توی این مورد ک عصبی نباشه تلاش زیادی میکنه

دیروز باهاش صحبت کردم و گفتم این چیزی ک الان هستی رو روز اول باید بهم نشون میدادی

گف نمیدونسم انقد میتونم دوستت داشته باشم و خودم تازه خودمو شناختم

سر اینکه یهو با این افکارش روبرو شدم 

من خیلی عصبی تر از اون میشم گاهی

چون حس میکنم هر تلاشی میکنم فایده نداره و اون باز شک خودشو داره

اره بهم شک کرد.. بعد هم دیروز بهش گفتم هنوز ک هنوزه این کارت ب دلمه سر جرف ک میشه گریه میکنه و میگ ...

اگه شدید با هم برید دکتر یا مشاور 


«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

مشاور هم تازه رفته.. بهش گفته عادی هست تقریبا.. نمیدونم و واقعا گیجم این وسط

ببین جو خونشون چطور بوده 

پدرش برادرش 

شاید ریشه داره 

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

فکرِ زیاد راجب هرررچیزی

اون که اورتینکینگ هستشoverthinking 

از علائم adhd هست ولی به صرف adhd بیش فکری نیست

دانشجو روانشناسیهستم به واسطه رشته‌ام مطالعه در این زمینه زیاد داشتم و می‌تونم مشاوره رایگانبهتون بدم؛پس هر مسئله‌ای داشتید در خدمتم چون خودمم می‌خوام فارغ از کتاب‌هایی که می‌خونم مشاوره دادن رو تمرین کنم؛امیدوارم بتونم کمک کنم❤️

اینایی که شما نوشتین ربطی به بیش فعالی نداره ایما پارانوئیده که دو دسته دو قطبی هاست 

من خودم بیش فعالم + سه تا از اطرافیانم همینطور 

بیش فعالی داستانش فرق داره 

ما کلا همه چیز یادمون میره حواس پرتیم مثلا من تو مددسه درسم خیلی خوب بود حتی المپیاد ریاضی نفر دوم شدم اما مثلا من یکسره چیزی جا میزاشتم مثلا فردا ۴ تا درس داشتم فقط جامدادی میبردم هیچ کدوم از دفتر کتابامو نمیبردم یا یکسره کتابامو دفترامو مدرسه جا میزاشتم و همیشه این قضیه تکرار میشد یهو وسط درس تمرکزم از دست میرفت برای همین همیشه باید میز اول میشستم که تمرکزم کمتر بهم بخوره و خیلی چیزا 

الان که بزرگ شدم به نوعی دیگریه . مثلا دارم سریال که واقعا مورد علاقمم میبینم تو جای حساسش حتی یکهو میرم تو اینستا میچرخم یا دائم از کارام خسته میشم و میخوام عوض کنم یک چیزی و با ذوق و شوق شروع میکنم و بعد دیگه ولش میکنم مثلا اگر کلید در خونه دست خودم باشه میدونم که در و باز کردم باید بزارم تو کیفم اما اگر بدمش به شوهرم یا هرکسب دیگه یتدم میره بگیرم 

و خیلب چیزا ازین دست قبیل 

اینایی که شما نوشتین ربطی به بیش فعالی نداره ایما پارانوئیده که دو دسته دو قطبی هاست  من خودم ...

ممنون بابت توضیحی که دادی عزیزم♡

خیلی عالی بود

من دچار اشتباه راجب این موضوع شده بودم.

اره بهم شک کرد.. بعد هم دیروز بهش گفتم هنوز ک هنوزه این کارت ب دلمه سر جرف ک میشه گریه میکنه و میگ ...

عزیزم اینا adhd نیست.ایشون اختلال پارانوئید داره باید حتما بره روانپزشک و یا بهم بزن که عمرت تباه میشه.من خودم adhd دارم تمرکز ندارم و اهمال کارم درواقع نقص توجه و حرکت تکانشی که نمیتونم بی حرکت بمونم با موهام بازی میکنم .موقع کتاب خوندن یه چی خط خطی میکنم ....اینایی که میگی پارانوئید هستش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792