برای اولین بار میخوام برای خونم گل طبیعی بگیرم که هم بزرگ و شیک باشه هم نگهداریش آسون باشه ولی نمیدونم واقعا چی بگیرم گلخونه هم رفتم گیج شدم اصلا هیچی نتونستم بگیرم میشه از گلهایی که دارین عکس بزارین ایده بگیرم
دختران فرشتگانی هستند از آسمان برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان
زنده باد اشتباهات من...که بیپروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقهم و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بیحساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت میخواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون میکنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
هر کاری کردم چهار دیواریِدلم بشه خونَت اما نشد 🖤 ✨لینکِ تاپیکِ شیرینی پزیِ من✨ مثل یه پرنده که همه پراشو چیدن..پشت تو راه اومدم تو رو نفس کشیدم..من میترسیدم ولی بخاطرت پریدم..چون دلم میخاست برات بمیرم و نگام کنی..جاش فقط حسابمو از عاشقات جدا کنی..زخمی که میخورم از آدما رو دوا کنی1401/04/2یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه.کسی که فکر نمیکردی تموم زندگیت میشه...چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم...چه عشقی تو دلم گم بود که با تو یادش افتادم...🚶 آغوشتو به غیرِ من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن..من برایِ با تو بودن پُرِ عشق و خواهشم..واسه بودن کنارت تو بگو به هرکجا پَر میکشم...💜اون روزُ میبینم بگردی دنبالم بپرسی از همه هنوز دوستت دارم💔؟ به این فکر کنم چی موند ازت برام؟به این فکر کنی بدونِ تو کجام؟ نگاه کنی برات چی مونده از شکست؟پُلایی که یه شب پشتِ سرت شکست ندونی از خودت کجا فرار کنی؟ندونی با دِلِت باید چیکار کنی به این فکر کنی چجوری برگردی بپرسی از خودت کجا گمم کردی شاید یه روزِ سرد شاید یه نیمه شب دلت بخواد بشه برگردی به عقب🌙
نامه ای به فرزند نداشته ام:کجایی جان مادر؟من که مردم از چشم انتظاری...خسته نشدی از بازی با فرشته ها..من دلتنگ توام، دلتنگ بوی تنت دلتنگ ب اغوش کشیدنت تو دلتنگ من نیستی جان مادر؟روزها موهای طلاییت رو شونه میکنم ناخن هاتو لاک میزنم بعد پشیمون میشمو لاکت رو پاک میکنم صورت نازت رو ب جای وضو میشورمو کنار جانماز خودم برات جانماز پهن میکنم نمازم که تموم میشه سرم رو برمیگردونم تا بهت لبخند بزنم اما میبینم همه اونا خیال بود،یه خیال خوش...شب هایی که خوابت رو میبینم دلم نمیخواد هیچوقت بیدار بشم اما بیدار میشم و دوباره روی خودم آوار میشم ...بسه دیگه چشم انتظاری بیا مادر بیا😭😭😭😭