صبوری کن یه کم برا خودت پول جفت و جور کن ، یه کار دست و پا کن بعد
الان فک کن نیست ندید بگیرش اما اول یه ذره شرایطتو میزون کن بعد جداشو
کاربر آشغالی که به پدرم توهین کردی بدون من هنوزم دارم برای تمام مرده هات و جدُآبادت لعنت میفرستم ، حتی اگر تو فراموش کنی اما یکی هست که هرروز داره تن مرده هاتو تو گور میلرزونه ، بی همه چیز🤬🖕🏻
ناراحت نمی شی بهت یه حرفی بزنم؟ من درکی از شرایط ندارم ولی به عنوان کسی که تو جامعه بی خیال طلاق شو. بشین ور دلش عینهو عابربانک ببینش از سقف بالا سرت لذت ببر و به تخمدون چپ بگیرش هم خودش هم کاراش .به ۱۰۰ علت ماندن بهتر از رفتنه
ناراحت نمی شی بهت یه حرفی بزنم؟ من درکی از شرایط ندارم ولی به عنوان کسی که تو جامع بی خیال طلاق شو. ...
واقعا با این شرایط آرامش روانی نمیمونه برای آدم
خیلی زجرآوره
خودم دارم تجربه اش میکنم
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد».. ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…