لذت بخش ترین بخش زندگیم این بود که سالها برای براورده شدن حاجتم دعا کردم، خیلی طول کشید🥲چندین سال طول کشید تا حاجتم رو گرفتم. ولی هیچوقت نگفتم خدایا فراموشم کردی یا... میدونستم و میدونم همیشه و تا ابد هر چیزی رو که بخوام بهترش رو خدا سر وقت مناسب خودش بهم میده.تسهیص خدا برام دقیق هست، میدونه چه زمانی نیاز صد در صدی به این دارم که حالم عوض بشه و همون موقع یکی از حاجتم رو بهم میده تا حالم و زندگیم به طور مثبتی عوض بشه، هر چقدر هم آدم بدی باشم ولی خدا همیشه باهام خوبه. مطمئن ترین تکیه گاه زندگیمه.نمیدونم چطوری توصیف کنم اون حس و حال رو؛ اینجوری بودم که با وجود اینکه روزها بی امون گریه میکردم، غذا نمیخوردم و افسردگی شدیدی نرفته بودم و داغون بودم ولی بازم یه چیزی از اعماق وجودم میگفت:«گریه کن، فریاد بزن، غر بزنم، درد و دل کن ولی به خدا گمان و ظن بد پیدا نکن، صبوری رو کنار نذار و منتظر بمون تا خدا مصلحتت رو برات رقم بزنه.به خدا اعتماد کن تا ضرر نکنی.
قسم میخورم که اعتماد به خدا و صبوری و منتظر خواست خدا موندن باعث شد قوی بشم و حاجتم رو هم صدها برابر بهتر از چیزی که میخواستم خدا بهم داده.