ببین
میدونی
منم باباجونمو وقتی از دست داده بودم همش کارم گریه بود شب تا صبح گریه میکردم صبح تا شب خواب بودم یا دعا میخوندم
ولی
یه شب تو خواب دیدم یه مرد قد کوتاه که ندیده بودمش و نمیشناختمش بهم گفت که اون جای خودشو پیدا کرده و به جایگاهش رسیده برو خودتو نجات بده به این فکر کن که بعد از مرگ خودت کسی برات اینجوری گریه میکنه دعا میخونه؟؟ پس خودت برا خودت بخون و برو فکر زندگی خودت باش
از اون شب به بعد ارامش گرفتم تصمیم گرفتم از زمانم روی زمین استفاده کنم