من یه دوست به شدت حسود و سو استفاده گر و فرصت طلب و مزخرفی داشتم
روم نمیشد بگم کات کنیم ترسیدم دلش بشکنه گرچه بارها و بارها دلمو شکونده بود
منم همین بهانه رو اوردم که شوهرم خوشش نمیاد تا دست برداره
هر موقع میرفتیم بیرون همش مهمون من میسد یکبار نشد دست کنه تو جیبش
کافی شاپ تاکسی خرید
شاید این دوستت هم بهانع شوهرش اورده.البته خدایی نکرده منظورم این تیست که تو بدی.شاید دیگع حوصلتو نداره ازون طرفم روش نمیشه بگه برو