آقا بخوام زندگی این دوستمو بگم رمان میشه گرچه همشم خبر ندارم ولی انقدری که میدونم برام خیلییی عجیبه
شوهرش به شدت پارانوئیدیه!
امروز آش دندونی بچم پختم گفتم بیا گفت نمیشه
دوست صمیمیم بود و حتی نتونست بیاد بچمو ببینه...
زیاد شده
چقد بدم میاد از اینجور مردا
شوهر منم نمیذاره با خانوادم جایی برم ینی با هیشکی😒😒
میگه با دوستات حرف نزن، هیچ جا نرو، کار نکن، با استادای مرد حرف نزن، تنهایی تا سر کوچه هم نرو، فقط خونه مامانم مامانت مامانبزرگت!
خودم حق دارم رفیق باز باشم تو اسم دوستاتم نیار!
تعجب نکن تعدادشون کم نیس...
ما سه تا دوست بودیم راهنمایی تو مدرسه بهترین خاطراتمونو داشتیم و حالا من و اونی که اسمشو خط زدم فقط همو دیدیم اون دوستم با این یکی خیلییی بیشتر از من صمیمی بودن و حالا که دیدمش خیلی چهره اش گرفته شده بود ☹
من یه دوست به شدت حسود و سو استفاده گر و فرصت طلب و مزخرفی داشتم
روم نمیشد بگم کات کنیم ترسیدم دلش بشکنه گرچه بارها و بارها دلمو شکونده بود
منم همین بهانه رو اوردم که شوهرم خوشش نمیاد تا دست برداره
هر موقع میرفتیم بیرون همش مهمون من میسد یکبار نشد دست کنه تو جیبش
کافی شاپ تاکسی خرید
شاید این دوستت هم بهانع شوهرش اورده.البته خدایی نکرده منظورم این تیست که تو بدی.شاید دیگع حوصلتو نداره ازون طرفم روش نمیشه بگه برو
وای استارتر تو همونی که تو یه تاپیک دیگه الان بت جواب دادم🤣🤣🤣
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
