یه هم دانشگاهی داشتم آنژلا جابری. لامصب هم اسمش هم فامیلش هم خودش باکلاس بودن. اینقدر ناز و خوشگل و باکلاس و خوش هیکل بود. پوستش مثل برف بود. بچه ها میگفتن باباش کارخونه دار.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میخوام از زنده بودن لذت ببرم رسالت من اینه،با سختیا میجنگم چون رسالت من اینه،من اومدم زندگی کنم نه بردگی من برده ی پول و خوراک و اموالم نیستم من میخوام با حداقل داشته هام شاد باشم و اگر روزی مادر شدم یاد بچم بدم از زنده بودن شاد باشه درست مثل یه فیلیپینی
بیایید دنیا را بسازیم/ نه با دنیا بسازیم🍂🎭 من یه مادرم🤱یه مادر که گاهی خسته میشه، گاهی گریه میکنه، گاهی غم داره، گاهی دوستداره تنها باشه// اما میدونم هیچکدوم از اینا نشونه ی مادر بد بودن نیستن//من یه مادرم که با تمام عشقی که به بچهام دارم گاهی خسته میشم و نیاز به استراحت دارم😊