چون تو خونه ی مجردی زندگی میکنه و ازم دوره(دوساله ک عقدیم) دوستاشم بیشرفن همش باهاش دعوام میشه اصلا دلم از اینکه داره با ی مشت زن باز عوضی تو ی خونه رندگی میکنه شکسته الان ساعت دوازده و نیم ب سرم زد زنگ بزنم ببینم داره چیکار میکنه کجاست چهل بار زنگ زدم برنداشت درآخر دیدم رد کردو بهم گف خوابم اعصابمو خورد نکن(چون باهم دعوامونم شده بود خیلی خشک جوابمو میداد)