منو شوهرم فعلا عقدیم نرفتیم زیر ی سقف
بعد خانوادش رفتن یه شهر دیگه منم اومدم خونه اینا که با این بخابم و شام بخوریم
بعد من خیلی کم اشپزی کردم و خیلی کم بلدم
ولی خب بخاطر نامزدم سعی کردم درست کنم حالا درست کردم سوپم خوب بود مثل سوپ رستورانیها ولی خب پرملات بود آبشم زیاد نبود معمولی
بعد شوهرم تا اومد بجا اینکه بگه دستت درد نکنه درحا زفت سراغ انتقاد که
آب سوپت کمه بعد تا میخاست بقیشو بگه پریدم بش گفتم سوپ من خوبه نیازی ب هیچ انتقادی نیس
بعدش دیگه یجوزی تو ذوقم خورد نتونستم خودمو جم کنم
اخه خدایی مگه من گفته بودم نظز بده راجب غذام؟
یجوری انتقاد میکنه که انگار واای خودش چی میخوردهه
بعدش هر چی سعی کزد ب حرفم بیاره من باش حرف نزدم
بنظرتون تقصیر کدوممونه و اینکه کوتاه بیام؟