چند وقت پیش مادرشوهرم اومد خونمون و داشتیم حرف میزدیم یهویی گفت راستی فلانی پسراش باهاش دعوا کرده بودن چی شد؟
من همینجوری مات و مبهوت نگاش کردم چون فقط این قضیه رو من میدونستم و شوهرم و مامانم و یه مسائل خانوادگی بود که به شوهرم قسم دادم به کسی نگه .وقتی اینو از مادرشوهرم شنیدم وقتی رفت زنگ زدم شوهرم که تو رفتی به مامان اون قضیه رو گفتی شوهرم گفت نه و فللان سریع زنگ زد به مامانش که اره از کی شنیدی ،حالا ازون موقع تاحالا مامانش بامن قهر کرده و جواب پیامامو نمیده.یه پتو پاره داده بودبهمون گفت ماله خودتون من رفتم بیرون دوختمش دیروز زنگ زد گفت اونو بزارید کنار میام میبرمش.یعنی چی اخه!!بنظرتون من مقصر بودم؟
مادر شوهرت نباید به روتون می اورد شما نباید سریع به شوهرت زنگ میزدی اونم از تو بدتر رفت به مامانش ز ...
نمیدونم انگار مامانش از قصد میخواد حرصمو در بیاره زندگیمونو خراب کنه .سریه پیشم اومده بود عکس دوست دختر سابق شوهرمو یهو بهم نشون داد که اره این فلانیهه