ما یه آشنایی داشتیم،زنه سه تا پشت سرهم بچه آورد..بچه هاشم آتیش پاره..یعنی تنهاشون میزاشتی خونه رو آتیش میزدن..زنه بچه ها رو انداخت سرمرده،رفت..یعنی میرفتن التماس میکردن به زنها وخانواده ش که برگرد،روزگارمون سیاه شده 😆حتی پرستارم نمیومد اون بچه هارو نگه داره..