زمانی که من و شوهرم ازدواج کردیم چندین سال بود که همسرمو از خونه بیرون کرده بود و همسرم مجردی زندگی می کرد خواستگاری من فامیل پدر همیرم اومدند آخه پدرش چندین سال مرده و از همون موقع همسرمو بیرون کرده ما ۶ ساله ازدواج کردیم تا یک سال پیش هم با مادرش رفت و آمد نمی کرد اینقدر من باهاش حرف زدم حاضر شد با مامانش بره بیاد مامانش هنوز حتی خانواده منو ندیده و نمی خواد هم ببینه که هیچ تو خونه خودم بهم همه جور بی احترامی می کنه
تا شقایق هست زندگی باید کرد