تاپیکتون رو امروز دیدم و از اولش خوندم. کلی بغض کردم:) زندگی واقعا چیز عجیبیه.اونقدر عجیب که حتی نمیشه فهمیدش. نمیدونم چی بگم چی بنویسم ولی حس میکنم آخرش قشنگه. انگار که زندگی همین لحظه هاییه که کلی گریه میکنیم کلی دلتنگ بقیه میشیم کلی کلنجار میریم که خیلی از حس هامون رو سرکوب کنیم و نداشته باشیمشون. ولی کماکان اون حسه خیلی قشنگه و عجیبه اصلا.براتون زندگی بی فکر و خیال اضافی رو آرزو میکنم❤️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مونا جون در ادامه جریانات زندگیت حتما منم تگ کن الانم از رو لایکت اومدم این تاپیکتو دیدم!داستان زندگیت سبک زندگیتون خیلی خیلی برام جالبه و درعین حال خیلی دردناکه برام!تنها چیزی که لحظه به لحظه تو ذهنم میاد اینه که چرااا این چه قانونیه!!! کی داره برای ما انسانها تعیین میکنه که دلت فقط برای یک نفر باید باشه چرا یه انسان اینهمه زجرو باید بکشه فقط به خاطر اینکه نباید همزمان دونفرو بخواد نباید همزمان پیش دونفر باشه نباید همزمان به دونفر فکر کنه!!!!چراا واقعا!مگه انسان چندبار به دنیا میاد چند بار زندگی میکنه بار اینهمه غم رو به دوش بکشه!!!!!!!!من منتظرتم مونا جان حتما منو درجریان بزار!