•من یه قوی سیاه رنگمکه از ترس گوشه گیر شدن،از شب به روز فرار میکنه زیر طلوع آفتاب می ایسته و مشغول خود نمایی میشه...اما همین که آفتاب ذره ای بالاتر میاد،از ترس نمایان شدنش،دوباره به دریاچه ای پناه میبره که توی تاریکی ها ساخته شده~🫂💔
•من یه قوی سیاه رنگمکه از ترس گوشه گیر شدن،از شب به روز فرار میکنه زیر طلوع آفتاب می ایسته و مشغول خود نمایی میشه...اما همین که آفتاب ذره ای بالاتر میاد،از ترس نمایان شدنش،دوباره به دریاچه ای پناه میبره که توی تاریکی ها ساخته شده~🫂💔
•من یه قوی سیاه رنگمکه از ترس گوشه گیر شدن،از شب به روز فرار میکنه زیر طلوع آفتاب می ایسته و مشغول خود نمایی میشه...اما همین که آفتاب ذره ای بالاتر میاد،از ترس نمایان شدنش،دوباره به دریاچه ای پناه میبره که توی تاریکی ها ساخته شده~🫂💔
•من یه قوی سیاه رنگمکه از ترس گوشه گیر شدن،از شب به روز فرار میکنه زیر طلوع آفتاب می ایسته و مشغول خود نمایی میشه...اما همین که آفتاب ذره ای بالاتر میاد،از ترس نمایان شدنش،دوباره به دریاچه ای پناه میبره که توی تاریکی ها ساخته شده~🫂💔