عزیزم واقعا از حرفات دلم به درد اومد... امیدوارم همه ی مشکلاتت حل بشه بهترین زندگی رو برات آرزو میکنم عزیزم
فقط یه چیزی از لحاظ معنوی اعتقادات رو قوی کن خیلی آروم میشی همه چیز رو بسپار بخدا خودش میدونه چجوری دلت رو آروم کنه دیگه گذشته رو هیچ وقت یاد آوری نکن سعی نکن فراموش کنی باهاشون کنار بیا یه بار برای همیشه تمومش کن بگو آره این این اتفاقا برا من افتاده من اونو دوست داشتم خیلی زیاد هم ولی دیگه نه تموم شددد الان این زندگی منه تمام تلاشمو برای بهتر شدنش انجام میدم سعی کن همیشه افسار افکارت و دلت دست خودت باشه اگه عاشق شوهرت نباشی عاشق دخترت که هستی به عشق اون زندگی کن برای خودت زندگیت اینجوری حال خودت بهتر میشه عزیزم اصلا منظورم این نیست خودتو نادیده بگیری فقط برای حال دل خودت
خداروشکر که میگی برا دخترت پدر خوبیه اصن برای اینکه از حرفاش زیاد ناراحت نشی زیاد روش حساب نکن ازش انتظار نداشته باش سخته میدونم خودمم دارم تجربه میکنم خیلی بهم سخخخت میگذره ولی میشه کنار اومد اتفاقا یکی از دوستان هم گفته بود به نظر منم شوهرت بهت حسودی میکنه خیلی زیاد هم ولی نمیدونم چرا خخخخ شاید چون ازش سری سعی کن بفهمی رو چی حساس شده بهت اونو سریع ترک کنی وگرنه خیلی هم دوست داره تو هم دختر باهوشی هستی هم بااستعداد اگه امکانش هست بری سر کار برو اگه نه خودتو با نوشتن و نقاشی که تو هردو هم خوبی سرگرم کن ذهنت آروم میشه امیدوارم بهترین ها نصیبت بشه عزیزمم همه حرفامو خواهرانه بهت گفتم بخدا امیدوارم ناراحت نشی