سخت ترین دورانتون کی بوده؟
من یادمه وقتی بچه بودم پدرم بخاطر یه مشکلی مجبثر بثد یه مدت کارنکنه بعدش ما وضعمون خیلی خوب بود ولی یهو بخاطر ترک شغلش خیلی وضعمون خراب شد به نون شب محتاج بودیم درسته هیچکس نفهمید ولی من پیش خودم خیلی خجالت میکشیدم یه بار پدرم به کیسه بزرگ آورد خونه بعدش منو دوستام تو کوچه بازی میکردیم دوستام بهم گفتن برو ببین بابات چی خریده برا ماهم بیار رفتم ولی خبر از خوراکی نبود
یه روز دلم خیلی تنقلات میخواد رفتم یخچالو باز کردم یه گوجه گندیده پیدا کردم اونم آوردم بخورم بعدش مامانم انقدر از نداریم نداریم حرف زد من بغض خفم میکرد همونطور ولش کردم
یا یه روز دوستم گفت قراره بیام خونتون ماهم هیچی نداشتیم برا پذیرایی رفتم از مغازه یه بیسکوییت قرض گرفتم دوستم اومد وبا همون پذیرایی کردم اونم فک کنم خجالت کشید یا چی پدرم خیلی ناراحت شد و رفت بیرون الان وضعمون خیلی خوبه اون روزا که یادم میفته. دلم میگیره لعنت به نداری😭😭😭