من با همه وجودم درکت کردم ..ببین ما یک سال آوا ازدواج چندبار رابطه داشتیم همسرم عصبانی میشد میگفت به من تو مشکل داری حالا منم باورم شده بود تا بعد ی مدتی گفتم این اصلا حس نداره اصلا جلو نمیاد تا من اگر مشکلی داشته باشم رفع کنم جلوش در اومدم ..گفتم ی سال سرکوبم کردی با حرف زدنم یک بار میومد کارشو انجام میداد و میرفت تا چندماه دیگه ..الان فکرشو میکنم میگم چ صبری داشتم...ولی هیچ وقت به خیانت فکر نکردم قبل از اینکه به همسرم متعهدانه به خدا متعهدم وبعد خودم و خانوادم...