عذاب وجدان گرفتم ،با بچم توماشین نشسته بودیم ایرادموزگرفت باباش رفت بخر چون توماشین بودیم هواگرم بود ماسک نزده بودیم شیشه ماشین داده بودم پایین یهویی یه پسرکه ماسکش رو چونش بوداومدگدایی سرش کامل کرد توماشین من ازکروناترسیدم یهوداد زدم بروکنار دورشو حالا خیلی ناراحتم دست خودم نبود یهویی ازکرونا ترسیدم