بخدا یه کلمه ازاین حرفارو که دروغ باشه خدابزنه توکمرم بچه ها قبلا فلج ذهن میشدم به قول قدیمیا که بهش میگفتن بختک من نمیدونم اصلا ناراحت نمیشم مریضم یا واقعا یه چی توزندگیم هست ازبچگی شروع شد همه چی از نه سالگیم که ۱۶سالمه بچه ها همین الان از خواب پاشدم وفوری اومدم نی نی سایت قبلا بختکایی که منو میگرفت سبز بود وشدتش کم از سه شب پیش این بختکی که میوفته ابیه ودستشو میبینم ولی صورتشو نه قبلیارو تعریف نمیکنم جنایی که دیدم توخواب واقعیت خیلی زیاده ولی اسیبی زیاد بهم نرسوندن فقط میدونم کوتوله دیدم جن دیدم کوتوله هایی که ازدیدن من ترسیدن یا کوتوله پیری که توخواب به من حمله کرده وشک بزرگی بهم وارد شده موضوع اینکه نمیدونم مریض هستم یا همه اینا واقعیته من همه نوع جن میبینم بچه ها بزارید تعریف کنم دوشب پیش وشب قبل وهمین الان که چه اتفاقی واسم افتاد بچه ها دوشب وپیش من خودم توزندگی واسه کلاسای انلاین به مامانم یاداوری میکنم که مامان نزار خواب بمونم بیابیدارم کن صبحا اون شب تورویام مامانم بیدارم کرد که مامانم نبود بخدا قسم ولی من فکرکردم واقعیه انقدر شفاف بود گفتم بله مامان گفت صبح شده پاشو گفتم مامان هنوز شبه بااصرار گفت صبح شده وچندبار تکرار کرد ویدفعه دستمو گرفت باخوردن دستش به دستم رفتم حالت فلج نمیتونستم دستشو جداکنم وروبه سقف بودکه انور دستمم توسط یه موجود مثل خودش گرفته شد بچه هادیشبم همین اتفاق افتاد برام تابرگشتم سمت سقف امرو یعنی همین الان که ازخواب پاشدم خواب دیدم که مشهورشدم وهمه بچه ها رو دورم جمع کردم ومن وسط حلقه ی مشت بچم که یدفعه اون حالت بهم دست داد ومن مغزم نگران شد که چرانمیتونم تکون بخورم ویدفعه دستمو دیدم بااینکه چشام بسته بود انگاریه چشم دیگه داشتم رگه های ابی شده ویدفعه محکم دوباره یه دست مچمو گرفت وبه خدا قسم به امام حسین قسم دیدم که داره یچی از بدنم میکشه بیرون وحالت خشکی بهم دست میده که سری ازاون حالت خودمو دراوردم ببخشید طولانی شد ولی نمیدونم چیکار کنم برم پیش دعانویس یا دکتر خواب درمانی این موجودات روزبه روز سخت دارن روروانم تاثیرمیزارن وخواب وازمن میگیرن مخصوصا خواب ظهرتوجه کردم
