چرا ازدواج کردم اخه چرا

همینه  باید افکارشو تغییر بده .بره دکتر 

خانومی نا شکری نکن امروز چندتا پست خوندم بعضی از خانوما میگفتن حسرت اینکه اونام حامله بشن و شکمشون بزرگ بشه به دلشون مونده من خودم 17 سالگی باردار شدم همه اطرافیان مخالف بودن بخاطر سن کمم اما خودم عاشق بچه بودم نظر اونام برام مهم نبود

به حرف دیگران توجه نکن الان شرایط اقتصادی اکثر مردم بد شده ولی دلیل نمیشه زندگی تعطیل کرد قدر این مهمون کوچولو بدون ، ببخشید بچه تو شکم تو ربطی به دامادتون نداره که بگه سقط کن ، بگو من قاتل بچه ام نمیشم و زندگی شخصی خودم ، به خودت برس ، شغل شوهرت بد نیست ، به چیزای منفی فکر نکن به چیزای خوب فکر کن همه آدم هامشکل دارن 

ببین دختر قشنگم می‌دونم بهم ریختی من بچه اولم رو بعد از چند ماه با یه خطا باردار شدم خیلی سخت بود کلی آرزو داشتم ارشد می‌خوندم نصفه ول کردم بارداری سختی داشتم .....کاملا درک میکنم .... الان تازه اتفاق افتاده اون کوچولو توه  ثمره زندگی ..... پس باهاش حرف بزن آهنگ شاد بزار دوتایی برقصین کتاب داستان بخون قبولی کن تا آروم شی.  ..... چند توصیه دیگه وسواس نداشته باش غر نزن با شوهرت اسم انتخاب کنید عکس نگاه کنین بهم محبت کنین بهم فرصت بدین ...... شما برای خودت زندگی می‌کنی میتونی تمام طول روز رو با افکار منفی خراب کنی و عاجز باشی یا نه بیخیال شید بخندی شاد باشی و شوهرتون شاد کنی ..... برای وزن هم سعی کن برنج و نان و شیرینی رو کم کنی و بجاش میوه لبنیات و مغزی جات بخوری ...... نگران نباش درست میشه ..... موفق باشی گلم

بس کن بابا اعصابمو بهم زدی اه 

هم سن منی😍