وای درد بگیره یادم انداختی منم دانشجو بودم دیرم شده بود سوار ماشین شخصی شدم اون عقب نشستم هی دیدم راننده میگه نگا کن منم نمیفهمیدم گفتم چی ببخشید متوجه نشدم دیدم جاموندشا دراورده اینقد فحش دادم وجیغ زدم تا ی گوشه نگه داشت پیاده شدم اولین بار بود چیز میدیدم زاورا شدم😓😨
رفته بودیم مسافرت جلو دره هتل ایستاده بودم یه چینی هم کنارم بود داشت با گوشی کار میکرد یهو ترررر ترررررر ترررررررر گوزید . همینجورررر ررررگباری پشت هم . اصلا انتظار همچین چیزی رو نداشتم با اینکه میدونستم براشون مهم نیست ولی اینجورشو دیگه فک نمیکردم . تا مدتها سر شام و ناهار یادم میوفتاد میخاستم بالا بیارم . اه مرتیکه ی چندش
🤮🤮🤮🤮خدا مرگشون بده
یبار داشتم از مغازه برمیگشتم خونه یه کوچه بود که میانبر بود زودتر میرسیدی گفتم بزار از این برگردم داشتم میرفتم یهو دیدم یه اقایی هم داره میاد ایت الکرسی و داشتم میخوندم که یهو سرمو اوردم بالا دیدم یچی اندازه شلنگ در اورده هی ور میره تا دیدم خریدمو انداختم سمتش و فرار
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
