2733
2734
عنوان

اینجوری شد ک دلم شکست و دلم خون شد

| مشاهده متن کامل بحث + 795 بازدید | 52 پست
بخدا قرار بود سر کنم حتی خریدم و الان اینه دق شده واسم ولی تاییده ندادن

ببین عزیز دلم هیچ کسی از ذاته پنهانه ادما خبر نداره جز خدا هر چقدرم بگن خوبه بازم ازدواج هندونه ی دربستس پس خودتو داغون نکن در ثانی اون شما رو میخواسته اما عاشقتون نبوده و گرنه بیشتر دوندگی میکرد من زیاد از زندگیه خصوصیم نمیگم همسر من مثله همین شرایط خواستگارتونو داشت وقتی از حفاظت میومدن تحقیق همش میگفتم خدا کنه همسایه ها دشمنی نکنن خوب بگن و تایید بشم تا یه ماه که جواب میومد کارم شده بود دعا با این که از نظرسطح  اجتماعی ما خیلی بالاتریم  اما الان میگم کاش مرد همسایه لال شده بود کاش بدیمونو میگفت تا این ازدواج هیچ وقت سر نگیره پس هییییییچ وقت با اطمینان به خودت نگو طرف خیلی خوب بود شایرد اگرم خوب باشه تو باهاش خوش بخت نمیشدی 

           کاربری چهارم                          هفده سال پیش بین خرید گوشی لمسی که تازه مد شده بودو تختخواب من تخت خوابو انتخاب کردم چون دلم زندگی و عشق و دوست داشتن میخواست ،نه کامپیوترو دوست داشتم نه گوشی نه بلوتوث نه کلیپ نه عکس نه فیلم ، من مجازی رو نمیخواستم من واقعیتو با خوبیها دوست داشتم چون احساسی و واابسته بودم اما ده سال بعد بالاخره دوتایی با چه شوقی گوشی خریدیم، با اومدن تلگرام ، واتساپ و اینستاااااا تو  باخیانتات ذاته واقعیتو نشون دادی، حس کردم ، باور کردم بعد ازون سرو صدا ها و دعواهایه شدید  تحقیر شدم  خورد شدم، حس کردم بازی خوردم، بچه رو وسیله زجرکش کردن من کردی  به خاطر بچم باید شاد بودم و میخندیدم و زندگی میکردم دو سال طول کشید تا سرپا شدم  اما شما رو از توی خونه ی دلم و قلبم انداختم بیرون، گذشت تا امروز من زنی شدم مستقل محکم و قوی ،سخت بود اما تونستم ، همه ی برنامه هایه موبایلو یاد گرفتم اما درست ازش استفاده میکنم به شما بارها گفته ام برو همه ی پولها و اموال را هم  بردار فقط برو بزار یه صبح که بلند میشم شمارو نبینم و از ته دل دوباره بخندم مگر چند بار زندگی میکنم اما شما مرا رها نمیکنی باشه این نیز بگذرد، میدانم گوشیم راپنهانی برمیداری حرفایه دلم را میخوانی پس بخون شما جوونیه منو به لجن کشیدین قطعا اگر عمرمن به این دنیا باشد پیری شما را به لجن خواهم کشید ، اما بدون شاید هیچ کس به اندازه ی من از اومدن فضایه مجازی خوش حال نیست  زندگی را به کامم زهر مار کردی  اما بهتر ازین بود که تو پیری میفهمیدم بهم خیانت کردی و اتش میگرفتم و کاری از دستم بر نمیامد پس خدایا بازم شکرت الان حداقل احساسم بزرگ ترین سرمایه ام را خرجت نمی کنم ارزوی بوسیدن و دوست داشتنت را تا ابد به دلت خواهم گذاشت 💏 💑  خانومی که امضامو میخونی من راز دلمو فقط برا این نوشتم که گذشتم  یادم نره و از یه سوراخ ده بار گزیده نشم ،پس ممنون میشم که به خاطر امضام منو لایک نکنین و سوال نپرسین چون دوست ندارم هر روز برام یاداوری بشه🌹


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره خط من مال زماز دانشجویی بود فکر کن مال سال86بود خطم رفته بود پرینت گرفته بود خب ماهم اون موقع دا ...

ب خودتون گفتن ک پرینت خط و گرفتن؟ شمام صحبت کرده بودید واس ازدواح؟ 

این کاربری متعلق ب دو نفره یکی مجرد و یکی متاهل
اره خط من مال زماز دانشجویی بود فکر کن مال سال86بود خطم رفته بود پرینت گرفته بود خب ماهم اون موقع دا ...

گف تو ی قسمت دیگ کار میکنه

این کاربری متعلق ب دو نفره یکی مجرد و یکی متاهل
2728
ببین عزیز دلم هیچ کسی از ذاته پنهانه ادما خبر نداره جز خدا هر چقدرم بگن خوبه بازم ازدواج هندونه ی در ...

هعییییی

این کاربری متعلق ب دو نفره یکی مجرد و یکی متاهل
اره عزیزم اصلا همه حرفا همه پیام ها .و واقعا زندگی کردن باشون سخته یعنی اب خوردن هم واست سخت میشه&nb ...

الان متاهیلید؟ شمام ناراحت شدید؟

این کاربری متعلق ب دو نفره یکی مجرد و یکی متاهل
اون موقع تا مرز سکته پیش رفتم داقون شدم .چون زمان دانشجویی تو خوابگاه دورهم بشینی وشیطنت نکنی نمیشه ...

خوش به حالت که تکلیفت مشخص شده و الان راضی هستی. منم عاشق یکی بودم. اونم عاشق من بود. خانوادش نذاشتن ازدواج کنیم. ده سال گذشت. چند ماه پیش ازدواج کرد. من هنوز دوسش دارم و بهش فکر میکنم. نمیدونم چرا خدا ما رو واسه هم نخواست چون خیلی دعا کردم ولی نشد. 

2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز