توکلت ب خدا باشه برای چی طلاقت بده اخه اگه مشکل از اون باشه توازش جدامیشی ؟
حکمتی هست
بخدا من ۱۸ سال حرفها خوردم واشکها ریختم
بارداریشون رو ازم قایم میکردن ک چشم نزنم اه نکشم
مادرشوهرم وفامیلاش تو تشیع جنازه توقبر میت خابوندن منو ک مثلا چله ام بریزه تاچند وقت تزس توجونم بود
خارو خفیفم کردن
بلا نبود ک سرم نیارن
جرات وارد شدن ب هیچ مجلسی رو نداشتم از بس انگشت نما بودمو ومقایسه میشدم هی میشنیدم اخییی طفلک شوهرش نازاست یا هی ادرس دکتر بهم میدادن و دارو تجویز میکردن برام....
چقدر اشک ریختم والتماس خدا کردم
حتی میگفتم خدایا بهم بده اگه لایق مادربوون نیستم دوماهه بگیر سقط کنم حداقل اینا بدونن نازا نیستم بسمه حرف...
چقدر جلو اینه توتنهاییهام حامله بازی کردم ادا حامله ها رو دراوردم وگریه کردم واه کشیدم
چقدر تاپیک وتیکر بارداری دیدمو گفتم خوشبحالش ایکاش منم داشتم....
چقدر خرج کردم وشرمنده همسرم شدم..
چقدر چله گرفتم واینو واونور نذر کردم....
صبور باش صبح میشه این شب...