شماهم اينطور شديد؟؟

بخدا فكر خودكشي خيلي زده به سرم 

ميدونست من تو اسايشم ميدونست من رفيقايه خوبي دارم ميدونست من پرخرجم ميدونست اهل بيرونم و گشت گذار بهم گفت بهترين زندگيو برات رقم ميزنم كه خراب شد 

از زن داداشش دفاع ميكرد اوايل بخاطرش روم جاقو برداشت بخاطر داداشش و زن داداش هرزش كه جشم داره روش 

باهم بيام بازي ميكردن  حالا كم كم يسري اشتباها كرد زنداداشش باهم بد شدن ولي من كه ميدونم دوباره اشتي ميكنن وقتي مياد خونه زن داداشش همش تو خونه ميچرخه 

انگار خانوم خونس انگار ملكس ميگرده كه چشم تو چشم بشه با محمد من مثل اول نيستم اعنماد بنفسمو از دست دادم نميدونم چمه والا منم بايد وقتي مياد برم پوزشو به خاك بزنم نميدونم حس ميكنم اين زندگ زندگي من نيست خيلي عاشق شوهرمم ولي عشق درد نميخوره داره نابودم ميكنه بهم ميكن عروس بايد بسازه عروس خونواده شوهرو خدمت ميكنه كجا يه عرف و قانون اومده عروس بايد خدمت كنه 

من قبل اومدنم به شوهرم كفتم من طبق وظيفم به شوهرم خدمت ميكنم كنيز نمياري خونتون ولي جي شد اخر

حرفايه منو ميزني كه به دوستام ميزدم اخرش سرم اومد 

بچم چي پس 

من فقط منتظرم پاسپورتم درست بشه اخه قبل اومدنم ايران بودم كارت اقامت اتباع عراقي داشتم باطلش كردم اومدم الان مدركي ندارم برگردم اقدام كرده برام منتظرم كه فقط در بياد به يه بهونه ايي بيارتمون ايران بعد 

جون بايد بجه بدنيا بياد مداركش در بياد خودمم مداركم اوكي شه كه خيالم از بابت بچم راحت باشه 

بخدا ديوونم كرده پريشب انقدر بهم محكم ميزد تحقيرم ميكرد بعد پررو برو ميگه خستم كردي مخمو خوردي ديوونم كردي من خستش كردم يا خونوادش نميتونه اونارو حريف بشه گردن من ميندازه گفت با مشت ميزنم تو شكمت كفتم بزن كفت با جاقو خودمو خودتو ميكشم رفت جاقو بياره من زودتر رفتم كفتم فكر كردهي من خسته نشدم منم شدم من داغون شدم فرو كردم تو دستم خواستم بزنم تو شكمم از ترسش كرفت جاقورو 

به خودم اسيب زدم تا ساكت شد

قرص ميخوردم فهميد كرفت زد منو كفت ها نميخواي بجه دار بشي بركردي ايران 

خودشون ميدونن كه جكارم ميكنن بعد توقع دارن فكر ايرانو نداشته باشم

نه