اگه سنت خیلی بالا نیست خب دوباره اقدام کنید عزیزم
آره خیلی عجله دارم خیلی عجله دارم, ولی دوباره شوهرم راضی نیس و دیگه اصلا به قرص هم اعتماد نداره و هم اینکه خودم میترسم,ولی اونقدر حالم بده و دلم میخواد که دوس دارم خیلی خیلی زود دوباره حامله شم که شوهرم از همون اول نظرش یکیه,خیلی هم حق با اونه میگه بزار ببینیم تکلیفمون چی میشه فقط دو سه ماه صبر کن ببینیم چیکار میکنیم بعد میزاریم میگه دیوونه منم دلم میخواد خب, ولی میگم فعلا بلاتکلیفیم ببینیم چی میشه بعد
اشتباه بزرگت این بود ک وقتی شوهرت راضی نبود این کارو کردی خودتم ک میگی حق با اون بوده شرایطش خوب نبوده خب صبر میکردی عزیزم نمیدونم دگ چی بگم خودتو مقایسه نکن همین
منم یک ساله دارم نابوددمیشم من ناخواسته بود رفتم سونو گفت ساک هنوز جنین تشکیل نشده سقط کردم منم اگه مامانم مسافرت نبود بی عقلی نمیکردم من اگه دیر میفهمیدم و قلب داشت اینکارو نمیکردم پشیمونم مثل سگ هر وقت دخترم میگه ابجی میخوام داداش میخوام آتیش میگیرم اگه اونکارو نمیکردم دخترم تنها نبود الان بچم ۶ ماهش بود خیلیییی حالم بده و پشیمونم
شما ی ادم فوق العاده ضعیفی هستی که خودت نمیتونی بفهمی چی میخای بیشترازاینکه شریک شوهرت باشی بچه ی شوهرتی...باید مقاومت میکردی خواهرنمیزاشتی ازشوهرتم بدم اومد مگه از خونه بابات اوردیش پس وقتی حالشومیبرد چی....قشنگ شوهرت سوارت شده
منم نظرمو نوشتم هرکی دوس نداره نخونه و همچنین اسی شما.اینجاتبادل نظر و نظرمو گفتم تمام
