ما9 ماهه نه حرف میزنیم نه جایی باهم میریم نه با خانواده هم رابطه داریه باهم رابطه داریم
باعشق ازدواج کردم ولی همه زندگیش مادر و خواهرشن همیشه سر اونا بامن دعوا کرده اذیتم کرده چون پدر نداره همه بار اوتا رو به دوش کشیده
خدا ذلیل کنه مادرشوهرم و با یه دروغ زندگی مو به اینجا رسوند بخاطر بچه ها داریم همو تحمل میکنیم ولی دوسش دارم دعا میکنم زندگیمون دوباره ساخته بشه دلم خیلی براش تنگ شده خونه نمیمونه شده خانه بدوش موقع خواب میاد فقط
خدا ازت نگذره زنیکه ی بد ذات فتنه گر عوضی
شوهرم آدم با شخصیتیه اهل خیانت هم نیست فقط لجباز و کینه ایه