سلام دوستان.
این تجربه منه...نسخه نمی پیچم،ولی تاالانش برام جواب داد،و برای شماهایی که هماتوم هی بزرگتر میشه و دکترا هیچ راه درمانی ندارن،میزارم.
۱۰ هفته بارداری بودم،که یهو خونریزی کردم.ترس عجیبی ورم داشته بود با دیدن خون.انگار شیر اب رو باز کرده باشی.
متاسفانه روزتعطیل بود،و بعدازکلی التماس نوبت سونوگرفتم.
سونوگرافه خیلی اِتِ پِتِ میکرد،و درآخر وقتی فهمید خونریزی داشتم،گفت جفت رو دهانه رحمه.
وقتی اومدم بیرون،درجابه شوهرم گفتم،بهش اطمینان ندارم و روز دیگه ای تکرار کنیم سونو.
این اتفاق روزیکشنبه افتاد.من شیاف و استراحت مطلق داشتم.
تا دوشنبه هفته بعد،باز خونریزی کردم.باززم زیااااااد.فاصله بین دو خونریزی،لکه بینی قهوه ای،خیلی کم داشتم.
اینبارم رفتم سونو.
اونجا خصوصی بود و تشخیص هماتوم داد و منو ترسوند...البته جز بار اول که تکون خوردم،دیگه حرف و ناامیدی دکترا برام مهم نبود.مطمئن بود خیرم پیش میاد.درصورتی که کل فامیل ناراحت و ناامید بودن،حتی باید به شوهرمم دلداری میدادم بجای اینکه بهم دلداری بده.و همه فکر خود من بودن ،نه جنین.
خلاصه رفتیم دکتر،و باز همون پیشنهاد شیاف و استراحت داد.
باز شنبه هفته بعدش،خونریزی شدیدتر کردم.اینبار خیلی فجیع بود،کلا فشارم افتاد و چشام سیاهی رفت...
اینبار سونو نرفتم،و انگار بهش عادت کرده بودم.
تا اینکه به فاصله ۴ روز باز خونریزی کردم.
تمام این چهار بار خونریزی،فقط خون بود و نه لخته...انگار اب و خون رو قاطی کرده باشی،و صورتی روشن.
بدای عصر نوبت سونو گرفتم.در کمال ناباوری هماتوم از ۲۸ ×۱۶ میلیمتر شده بود ۷۹×۷۹ میلیمتر و ۴۴ سی سی خون بود هماتومه.
یعنی بااین همه استراحت،بزرگترم شده بود.
دکترمرو عوض کردم و قبل از اینکه سونو رو ببینه،گفتم هماتومم ۷ سانته،گفت:غیر ممکنه هماتوم این اندازه...ولی وقتی دید گفت من هماتوم ۵ یا ۶ سانتم داشتم خور شده...اونم راهی نداشت برای درمانش و همون شیاف و استراحت رو تجویز کرد...و امپول پرلوتون...که بهش گفتم شنیدم خوب نیست و ممکنه برای جنین پسر مضر باشه،گفت اگه میترسی نزن،و منم نزدم.
بهم گفت ادامه بارداریت ۵۰-۵۰ هست،وقتی اینو گفت تو دلم پوزخندی زدم،گفتم تو برای من عدد تعیین میکنی،در صورتی که خدا رو دارم.
اومدم بیرون.اصلا روحیم داغون نبود،اصلا.اینو همه میدیدن.
تا این موقع همش میگفتم راضی ام به رضای تو خدا،من تسلیم خواست توام.فقط الان اگه صلاح تو موندن بچمه،التمااااست میکنم راه حل مشکل رو نشونم بده،میبینی که با این همه پیشرفت،هنوز عاجزن که این لخته رو درمان کنن.
تااینکه فرداش،خدا راهش رو جلوم گذاشت.
رفتم توی سایتای انگلیسی،کامنت کاربرا رو خوندم که مشکلشون مثله من بود.
هیچ کدمشون شیاف نمیذاشتن...با کلی بالا پایین فهمیدم باید خونم رو رقیق کنم تا لخته دفع بشه.
اونم با خوردن آب فراوان،آب البالو،آب انار،آب پرتقال...و در کل چیزای که رقیق کننده هستن و ویتامین سی دارن....
الان ده روز از آخرین خونریزی من میگذره،و من فقط خون و لک قهوه ای دیدم،بدون قطره ای خون قرنز.
این نشونه خوبیه،یعنی داره دفع میشه.چون خون قهوه ای،یعنی خون مونده در بدن.
حتما در صورتی که جواب گرفتم و دفع کامل شد،اینجا اعلاممیکنم.
یه نکته بگم که روحیه خودتون رو حفظ کنید.من اصلا نباختم...چون اینان داشتم خیر و صلاحم پیش میاد،و من نه اولیشم و نه آخریش که هماتوم دارم.
ببخشید طولانی شد،خواستم کامل بنویسم.