تقریبا دوسال بود دوست بودبم من بچه دارم اون نه
چند ماه آخر چند سری اومد سر چیزای مختلف هی باهام بحث کرد چندباری اشکم درآورد ینی علنا به شوهرم ب خانوادش توهین میکرد
منم هیچ نگفتم .فقط رابطم کم کردم خیلی کم و از چشمم افتاد بو.د خیلی حسی نداشتم بهش دیگه
تا اینکه مسافرت بودم یهو گوشیم دیدم استوری گزاشته از اعلامیه پدرش ...منم درجا پیام دادم و گفتم خبر نداشتم و تسلیت گفتم.....
بعد چند روز از مسافرت اومدیم زنگش زدم گفت مراسم توی روستای خودشونه که دورم بود
منم خب شرایط رفتن نداشتم و
تا اینکه اومد و من قصد داشتم با شوهرم بهش یه سر بزنم ولی شوهرم نیومد گقت خونه مادرش که نمیشناسیمشون رومون نمیشه زشته خودشم که خونه نداره مراسمی ام که نگرفتن توی شهر
.اونم زنگ زد به شوهرش فقط تسلیت گفت.
تا اینکه یک هفته گذشت و من پیام دادم حالش بپرسم
شروع کرد بی ادبی که تو نیومدی و منم هرچی توضیح میدادم بابا من شرایطش نداشتم نتونستم....اون میگفت هرچی دلش میخاست
منم محترمانه جوابش میدادم .نهایت این شد که گفت همچین دوستی نمیخام
بازهم من معذرت خواهی کردمو.......
...خلاصه یروز محل کار دیدمش رفتم باهاش روبوسی کردم.ولی بی محلی کرد و ....
منم دیگه ازون روزه حتی سلام که هیچ نگاهمم بهش ننداختم
نظرتون این حجم رفتارش درست بود؟