جاری و خانواده شوهر

رویای خیس تو هم برنامه بذار مثلا پنجشنبه که فرداش تعطیله برو اونجا شب هم بمون و کمک کن. بقیه کارای جاریت هم به خودش مربوطه حالا یه عروسم که مهربونه سریع روش اسم بذارین

من خونواده ی شوهرم مثل دشمن خونی بودن با من.اولها حتی به من نگاه هم نمیکردن.حتی راجع به من که صحبت میکردن نمیتونستن تنفر رو بپوشون.الان بعد سه سال قربون و صدقه و محبت کلامی و عملی ازشون دور نمیشه.از بس که جواب هر بدی رو با خوبی دادم.جواب بدجنسی رو محبت.بی دریغ براشون مایه گذاشتم الان از ریز و درشت شونمثل شرمنده ها شدن.همیشه جلوی خودمو و پشت سرم خوبیمو میگن ولی در مورد جاری بزرگم برعکس هستن.گاهی به خودم میگم شاید اشتباه میکردم.منم باید بدی رو با بدترش جواب میدادم ولی به قول قدیمیا تو خوبی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز../الان عادی زندگیمو میکنم حالا دیگه اونا دس برنمیدارن!ولی یه حقیقتی هست که بگن بهتره من تک تک بدیهاشون هیچوقت از دلم پاک نشد و فراموش نکردم ولی همه رو به حکمت خدا واگذار کردم...

خانواده شوهر دستتوعسل کنی بزاری دهنشون آخرش گاز میگیرن.بزتر ابنقدرازش تعریف کنن تاخسته بشن توبیخیال باش .یعنی چی که آدم واسه دوزار احترام بیشترپیش خانواده شوهرحمالیشون بکنه

عزیزم شتر سواری دولا دولا نمیشه ..
یا باید کارًکنی که ازت اقدیر بشه یا نکنی وتشویق اون رو گوش کنی.
من خودم کار نمیکنم ،هزار بار هم میگن فلانی کار کرد برام مهم نیست

من جاری ندارم ولی دیدم جاری ها یا با هم رقابت می کنن میشه به نفع خانواده شوهر که این رقابت داغ تر باشه اگه جاری ات از ته قلبش کمک می کنه بزار کمک کنه ولی اگه برای خودشیرینه ببینه تو به حرکت نیفتادی خودش میره کنار که خرحمالی نکرده باشه و از تو عقب نیفته