2737

مولانای-جان #

برای هشتگ "مولانای-جان" 20 مورد یافت شد.

ممنون گلم 🦋🌹

آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست


نابوده به که بودن او غیر عار نیست


در عشق باش که مست عشقست هر چه هست


بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست


گویند عشق چیست بگو ترک اختیار


هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست


عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار


هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست


عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد


دل بر جز این منه که به جز مستعار نیست

مولانای-جان#  

خواهش میکنم خواهری... منم جیرانم از آشنایتون مسرور شدم 

ﮔﻔﺘــﯿﻢ ﭼـﺮﺍ ﯾـﺎﺭ ﺑـﺸﺪ ﺳﺎﻏــﺮ ﻣﺴﺘﺎﻥ ؟

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺘﯽ ﺳﺒﺐ ﻋﺸﻖ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﮐـﻪ ﺍﺯﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﺁﯾـﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺑـﺮﺩﻝ ﻋﺸﺎﻕ ﻃﻌﺎﻡ ﺍﺳﺖ مولانای-جان#  

ای قـوم بــه حج رفتـه کجایید کجایید

معشــوق همیــن جـاست بیایید بیایید

معشــوق تــو همسـایه و دیــوار به دیوار

در بادیه ســـرگشته شمـــا در چــه هوایید

گــر صـــورت بی‌صـــورت معشـــوق ببینیــد

هــم خـــواجه و هــم خانه و هم کعبه شمایید

ده بـــــار از آن راه بـــدان خـــانه بـــرفتیــــد

یــک بـــار از ایـــن خانــه بــر این بام برآیید

آن خانــــه لطیفست نشان‌هـــاش بگفتیــد

از خــواجــــه آن خــــانـــــه نشانـــی بنماییـــد

یک دستـــه گــل کــو اگـــر آن بـــــاغ بدیدیت

یک گـــوهر جــــان کـــو اگـــر از بحر خدایید

با ایــــن همـه آن رنج شما گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید


مولانای-جان#  

با من صنما دل یک دله کن

گر سر ننهم آنگه گله کن

مجنون شده‌ام از بهر خدا

زان زلف خوشت یک سلسله کن

سی پاره به کف در چله شدی

سی پاره منم ترک چله کن

مجهول مرو با غول مرو

زنهار سفر با قافله کن

ای مطرب دل زان نغمه خوش

این مغز مرا پرمشغله کن

ای زهره و مه زان شعله رو

دو چشم مرا دو مشعله کن

ای موسی جان شبان شده‌ای

بر طور برو ترک گله کن

نعلین ز دو پا بیرون کن و رو

در دست طوی پا آبله کن

تکیه گه تو حق شد نه عصا

انداز عصا و آن را یله کن

فرعون هوا چون شد حیوان

در گردن او رو زنگله کن


مولانای-جان#  

پربازدیدترین تاپیک های امروز